دو سالی میشه که توفیق زیارت مشهد مقدس را نداشته ام. روز میلاد امام رضا (ع) (یکشنبه) دلم خیلی گرفته بود و در مراسم جشن میلاد از حضرت خواستم که به این فراق و جدایی زودتر پایان دهد و مرا بطلبد. درست وسط مراسم بود که تلفن همراهم زنگ خورد و یک آقایی مرا برای شرکت در مراسم اختتامیه جشنواره بین المللی سلام بر نصرالله دعوت کرد. تازه یادم افتاد که در ایام جنگ لبنان با همین وبلاگ در این جشنواره ثبت نام کرده بودم. آدرس را گرفتم و خداحافظی کردم.
روز دوشنبه ساعت 4 بعد از ظهر بود که به سالن مرکز آفرینش های کانون رسیدم. نماینده حزب الله لبنان در تهران مشغول صحبت بود. می گفت سلام همه ما را به سید حسن می رساند و ابراز امیدواری کرد که به زودی خودمان از نزدیک بتوانیم به ایشان سلام کنیم. بین برنامه ها گاهی با جوان بغل دستیم گپی می زدم؛ متوجه شدم اهل مشهد است و چند روز دیگه می خواهد به مشهد برود. با صفای خاصی دعوت می کرد که هر وقت به مشهد رفتم حتماً رودربایستی نکنم و به منزلشان بروم. با طعنه بهش گفتم اخوی کجایی؟! من دو ساله که مشهد نیومدم. شما اول دعا کن امام رضا (ع) منو بطلبه بعدش ان شاء الله خدمت شما هم می رسیم! خیلی تعجب کرده بود. آهی کشید و گفت إن شاء الله!
کم کم به آخر برنامه رسیدیم و اسامی نفرات برگزیده را می خواندند؛ ناگهان در عین ناباوری نام این وبلاگ را هم خواندند!
وبلاگ ألا إنّ حزب الله هم الغالبون؛ نویسنده سید حسین نصیری! برنده سفر به مشهد مقدس!!!
اشک شوق و شرمنده گی در چشمان من و جوان مشهدی حلقه زد...راستی آقای امیرخانی در این مراسم سخنرانی جالبی داشتند که خیلی به دلم نشست. متن سخنرانی ایشان را می توانید در اینجا بخوانید. پیشنهاد می کنم حتماً بخوانید.
بعداً از مسوولین همایش پرسیدم چرا گفتید سیدحسین نصیری؟! گفتند دیدیم یه جوریه اگه بگیم سیدحسین نصرالله!